در مطبوعات

دیگر مرثیه تو را نخواهم خواند، تعالی تو را خواهم سرود (روزنامه شرق)

1395/04/20

عباس کیارستمی بی‌شک یکی از برگزیدگان و عزیزکرده‌های خداوند بود. رحمت خداوند آن‌چنان بی‌دریغ بر او بارید که او توانست در زمره هنرمندان بزرگ تاریخ ایران درآید و در حیاتش یکی از مهم‌ترین هنرمندان معاصر جهان شناخته شود. گویی رحمت خداوند همچنان بر او می‌بارد که او هوشمندانه و متفاوت، با هنر و نگاه بشردوستانه‌اش، انسان‌های گرفتار عصر ما را به دیدار با شکوه عشق و زیبایی‌های ساده زندگی می‌کشاند. 

به گفته ژان کوکتو، شاعر معاصر فرانسوی، «هنرمند چه بخواهد و چه نخواهد ناگزیر تصویر خود را ارائه می‌دهد» و تصویر درون عباس کیارستمی شیشه‌ای و شفاف و درعین‌حال شکننده و لبریز از عشق بود. 
او سادگی زدوده از زوائد را دوست ‌داشت و ساده‌ترین جملات را برای بیان عمیق‌ترین مفاهیم به‌کار می‌برد. او تعالی و شکوه انسان را همراه با دردهایش، درنهایت سادگی و ایجاز به تصویر می‌کشید و چنین امتیازی، عکس‌های ثابت و بی‌صدای او را تکان‌دهنده کرده است. 
عباس کیارستمی از محبوبیت کم‌نظیری در دنیا برخوردار بود و چنان تأثیری در زمانه ما گذاشت که ازدست‌دادنش تأثر بسیاری در کسانی که او را می‌شناختند برانگیخت، مردم به یکدیگر تسلیت می‌گویند و در رسانه‌ها به ملت ایران تسلیت می‌فرستند و مطبوعات و رسانه‌های جهان تیتر اولشان را به خبر در گذشت این هنرمند بزرگ ایرانی اختصاص داده‌اند. 
نظیر این اتفاق تاکنون برای هیچ هنرمند معاصری پیش نیامده است. 
این‌گونه هنرمندی فقط به دلیل هنر یگانه و نوع نگاه انسانی‌اش به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین هنرمندان معاصر دنیا شناخته شد و با شکوه، درخشید و برای ایران و ایرانی افتخار آفرید و اعتبار کسب کرد. در باور من تأثیرگذاری کیارستمی فقط در سبک خاص او در سینما نبود بلکه در نحوه نگرش او به جهان هستی و درک او از تاریخ اسطوره‌ای ایران و قدیسان آن بود. در واقع این دو مسئله، زمینه‌ساز اصلی طرز تفکر و نگاه بشری مهربان و درعین‌حال انسان‌دوست به زندگی بود که ریشه در فرهنگ و هنر چند‌هزارساله ما دارند. او یک ایرانی اصیل بود و ثروتمند از غنای فرهنگی‌ای که از ادبا و شاعران بزرگ ما عاریت گرفته بود. بزرگوار و فروتن که خصلت ذاتی او بود. او به نوعی راهگشای سینمای ما بود که امروز از سینمای طراز اول و بااهمیت معاصر به شمار می‌رود. همچنان‌که خوشبختانه دیگر سینماگران ما، جوایز جشنواره‌ها را درو می‌کنند. 
برای من بالاتر و دوست‌داشتنی‌تر از هنر او و هنرمند والایی که او بود، شخصیت خاکی و بی‌آلایش و روح پاک او بود. او معصومیت یک کودک را داشت و هوشمندی یک نابغه بی‌همتا را. او شبیه هیچ‌کس نبود مگر خودش. همانند همان تک‌درختی که در اکثر عکس‌های او بار‌ها تکرار می‌شود. تک درختی که در گستره‌ای بزرگ تنها، ولی باابهت و صلابت ایستاده است. از آنجا که مردان بزرگ همتا ندارند، به ناچار همیشه تنها می‌مانند. آری عباس کیارستمی نه همتا دارد و نه جایگزین. 
تقدیم به روان شازده کوچولوی سینمای ایران *
*لقبی است که از سال‌ها پیش او را این‌گونه خطاب می‌کردم. برگرفته از عنوان کتاب سنت اگزوپری

چاپ شده در روزنامه شرق